عنوانی بعدازمدت ها

ساخت وبلاگ
به نام دوستشنیده ای ماجرای کسی را که "عطر تو را زده بود و از کنارم عبور کرد.." و ادامه ای که همه می دانیم. من می خواهم برایت از ماجرای کسی بگویم که کفش هایش شبیه کفش های تو بود. کفش هایش را که دیدم، سرم را برای دیدنش بلند نکردم مبادا که تو نباشی و دل خوشانه خیال کردم، تو بودی که از کنارم عبور کردی! عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 12:43

به نام خدادر ابتدا عرض کنم خدمتتون که این سفر کنسل شد! سناتور تد برای شب عید پیشنهادی دادند مبنی براینکه دوستان بلاگر با صدای خودشون عید رو به همدیگر تبریک بگند. واین پیشنهاد سبب اعتراض یکی از خوانندگان وبلاگ ایشون شده. سوالی که در رابطه با این اعتراض مطرح میشه اینه که، در حالی که بسیاری از مجریان ت عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 136 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 14:47

به نام خدای فصل ها اسفند که از راه می رسد، بوی خانه تکانی از خانه هامان بلند می شود. قسمت جذاب خانه تکانی پیداکردن چیزهایی است که خیلی وقت است ندیدیشان. حالا یا تا همین چند سال پیش و یا خیلی سال پیش. مثلا کشوی پر از کاغذ و دفتر را باز می کنی و زیر همه این کاغذها، تقدیرنامه هایی را پیدامیکنی که زمانی عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 9:52

به نام خدای شب و روز

روزهای هفته را فقط به دو اسم می شناسم. روزی که تو را می بینم و روزی که تو را نمی بینم.

راستی امروز، چه روزی است؟!



*اولین عیدیم رو گرفتم^__^


عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 126 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 15:08

به نام خدای لبخنددر راه برگشت به خانه بودم و فکرم هزار جای دیگر. در کنار خستگی درس و کار و با کیف سنگین روی دوشم به دست فروش های کنار پیاده رو فکر می کردم، به نزدیک بودن عید و به اتفاقات دیگر. خانمی میانسال جلوی راهم را گرفت و گفت:"دخترم چرا اخم هات تو همه؟!" حالا من را تصور کنید متعجب، کمی ترسیده و کمی هم خنده ام گرفته! گفتم:"کمی خسته ام!" خانم عابر در حالی که دستم را گرفته بود. گفت:"واقعا؟ ان شاالله که فقط خستگی باشه و مشکل دیگه ای نداشته باشی، حالا بگذار جوکی برات بگم.." جوکی که گفت تکراری بود و کمی بی مزه. با این حال لبخندی زدم.لبخندی در کنار تعجبم. گفت:"ان شاالله لبت همیشه به خنده باشه." گفتم:" ممنون، شماهم همینطور." و رفت... ومن تمام مسیر تا خانه افکارم را پشت آن خانم عابر و جوکش گم کردم!! * به هر حال در جریان باشید که محله ما، مجهز به چنین تجهیزاتی است، اگر اخم هایتان در هم است سری هم به اینجا بزنید! **گل های ایوان ما خبر بهار را آوردند:) عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 0:18

به نام مهربان ترینروز انتخاب واحد، وقتی درس زبان فارسی رو انتخاب کردم، خیلی خوشحال بودم و فکر می کردم، سه ساعت هفته رو با حال خوب می گذرونم.اما... به این فکر نکرده بودم که گاهی"صاحب سخن، مستمع را بر سر ذوق آورد!"  استاد بزرگوار به قدری وارد مسائل حاشیه و خارج از درس و خارج از حیطه ادبیات و زبان فارسی می شود که حاصلی جز روی هم افتادن پلک هام ندارد! راه حلی که من توی چنین موقعیت هایی پیش می گیرم تا مانع بسته شدن چشم هام بشم، اینه که مداد رو دستم بگیرم و شعری یا نوشته ای گوشه ی کتاب یا دفترم بنویسم یا حتی نقاشی بکشم. اثر هنری(!!) که در تصویر می بینید، شاهد بر این قضیه هست. پدرجان جوری دلیران تنگستان را تماشا میکردند که من شرلوک را. به همان میزان علاقه و همان میزان تمرکز! ویک نکته تکراری که در سریال شرلوک هم دیدیم! عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 16 اسفند 1395 ساعت: 16:33

به نام خدا ۱. برای بار n ام "شهرزاد" را نگاه می کرد. پرسیدم: "آخرش معلوم شد این بابای قباده دیگه؟" می گوید:"نه بابا این عموش بود، اون یکی باباش!!" ۲. سری به اینجا بزنید و اگر دوست داشتید، ثبت نام کنید. ۳. در زمان های قدیم و جدید ، نصیحت رایجی به دختران و پسران می شد و می شود که:" در کوچه ها و خیابان ها به دنبال نیمه گمشده خود نباشید و دوری کنید از دوستی های خیابانی.." و از این دست حرف ها. نگارنده تقاضا دارد که برنامه آموزشی برای مادران عزیز بگذارند مبنی بر اینکه: "در کوچه و خیابان به دنبال عروس آینده خود نباشید!"  ۴. - تا حالا کسی رو هم کشتی؟ - یه بار قلب یه نفر رو شکستم! ۵.  عکس زیر ورژن زمستانی این عکس است. عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 6:13

چند روز پیش فکر می کردم، اگر اینجانب به قصد تحصیل، شهر وطن را ترک گفته و در دیاری دیگر از این سرزمین سُکنی (بخوانید سُکنا) می گُزیدم و برحسب اتفاق و شاید تقدیر، هم اتاقیم در خوابگاه، شخصی با ویژگی های نظمیِ خواهر اینجانب بود. قریب به یقین در اسرع وقت، غربت را ترک گفته و به دیار خویش باز می گشتم. و فی الحال چاره ای نیست که در وطنیم و هم اتاقی همان است که در مثل آمده است. لازم به ذکر است، ایشان نیز شاید چنین نظری در مورد بنده داشته باشند و بسیار کم در تاریخ آمده است که شخصی اظهار کند:"ماست بنده ترش است!"  و بدانید که اختلاف سلیقه در چیستی و چگونگی نظم نیز وجود دارد. عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 113 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 6:13

آللهین آدینن و یادینن اول این پست آقاگل رو بخونید!   محصول مشترک من و مهسا:))     متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" value="False">   عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 6:13

هو یحیی و یمیت و الیه ترجعون ۱. روز شنبه، سر کلاس، استاد برای توضیح بیشتر درس مثالی از پدر زد. وسط کلاس یکی از دانشجویان حالش بد شد. وقتی از حالش جویا شدیم، فهمیدیم دو روز پیش پدرش فوت کرده و حالا شنیدن این مثال ناراحت (و شاید دلتنگش) کرده است. دو روز پیش!!! موقع شنیدنش تنم لرزید. می دانم مرگ حق است. می دانم دیر یا زود همه ما از این دنیا خواهیم رفت. اما انگار هنوز هم این رفتن را باور ندارم چه برای خودم، چه برای نزدیکانم. پدر... در فرهنگ لغت من، پدر به معنای ستون خانه و مادر، خورشید خانه است. نبود هر کدام به تنهایی فاجعه است. ۲. اعتراف می کنم، تا به حال خبرِ سفرِ هرکس به دیار باقی را شنیده ام، بعد از چند روز انگار که این واقعه را فراموش کرده ام و در ناخودآگاه خود گمان می کنم این شخص الان در خانه اش یا سرکارش و خلاصه سر زندگیش است!! شاید علتش این باشد که تا به حال در هیچ تشییع جنازه ای شرکت نکرده ام تا با چشم خودم رفتن جسم آدم ها را در آن خانه تنگ و کوچک ببینم. ۳. سال پیش دچار بیماری اعلامیه ترحیم خوانی شده بودم. از لحظه ای که از خانه بیرون می زدم تا لحظه ای که برگردم، هرچه اعلامیه ترحیم عنوانی بعدازمدت ها...
ما را در سایت عنوانی بعدازمدت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khoob19 بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 6:13